
آن طور که گفته می شود روح از کالبد انسان پس از مرگ جدا می شود به طوری که حدود ۲۱ گرم از وزن انسان کاسته می شود [۱] ، البته دانشمندان در رد و یا تأیید این مطلب که روح انسان ۲۱ گرم از کل وزنش را تشکیل می دهد نقدهای بسیاری دارند اما هیچ کدام منکر مرگ و ماهیت روح و روان انسان نیستند ، اما انسان پس از جدایی روح از جسم هنوز به مرگ خود آگاه نیست و با مواجه شدن با پدیده هایی نظیر دیدن عالم متافیزیکی و خارج شدن از چهارچوب زمان و مکان فیزیکی دنیا ، گویی رفته رفته به این فهم می رسد که مرده است و ارتباطش با جسم دنیایی قطع شده ، لذا از آنجا که روح و ذات انسان ماهیت یک برنامه ی نرم افزاری برای سخت افزار را دارد لذا یک سخت افزار که قابلیت برنامه پذیری دارد مانند ICها و میکروپِروسِسورها بدون نرم افزار کارایی ندارند و این دو در کنار هم منجر به یک عملیات موفق در دنیا می شوند ، لذا روح بدون جسم و جسم بدون روح نمی تواند در عالم دنیا با محیط پیرامون خود ارتباط بر قرار کند لذا پس از این حقیقت که روح از بدن خارج می شود محدودیت های جسمی و فیزیکی از روح برداشته می شود و می تواند در آن واحد در دو یا چند مکان مختلف حاضر شود و این تغییر مکان وابسته به گذر زمان نیست و با یک اراده کردن محقق می شود لذا آرام آرام به این باور می رسد که مرگ او را در نوردیده و مرده است و جسم بی جان خود را شاهد و ناظر می شود ، لذا در این مرحله از سفر تازه انسان تا زمانی که کالبد وی را به خاک بسپارند روح انسان گویی در بین عالم دنیا و عالم برزخ سرگردان است و هر از گاهی بین این دو مکان طی طریق می کند با این تفاوت که زمان و مکان برایش وجود ندارد و می تواند از هر جسمی عبور کند و زوایای پنهان و نادیده اشیاء بی جان را ببیند ، لذا روح سرگردان انسان از مرگ خود غمگین می شود و از ناراحتی خویشان و بستگان خود نیز مغموم است ، در این بین تصمیم با پروردگار متعال است که آیا پیمانه ی زندگی آن فرد پر شده است و یا باید برای اتمام برخی کارهای نیمه تمام مجدداً به زندگی دنیا بر گردد و مأموریت خود را به پایان برساند ، با این تفاوت که این بار تا حدودی از نتایج اعمال مثبت و منفی خود در دنیا و پیامدهای آن در جهان عقبی با خبر شده است و می تواند از این تجربه به نحو أحسنت در جهت بهبود زندگی خود و دیگران استفاده کند و آن را به دیگران نیز انتقال دهد.
از دیگر نکات جالب این است که اکثر تجربه گران مرگ موقت در بیان تجربه ی خود نقاط مشترکی دارند ، نقاطی مانند : گذشتن کل زندگی دنیایی انسان از کودکی تا لحظه مرگ مانند یک فیلم از مقابل چشمانش ، مانند یک سینما با پرده بزرگ که این فیلم تنها یک بیننده دارد و آن روح انسان است ، اکثر تجربه گران اذعان می کنند که هنگامی که تصاویر زندگی دنیایی برای ما پخش می شود ما با قسمت های بد آن دچار عذابی دردناک به شکل درونی از پریشان حالی می شویم و نمی توانیم در توجیه آن اعمال به دیگران توضیح دهیم چراکه کسی جز ما بیننده آن صحنه ها نیست و این باعث ناراحتی ما می شود ، و همچنین با قسمت های خوب این فیلم زندگی روحمان دچار شعف و حالتی سرخوشانه می شود که دوست دارد این حالت پایدار بماند.

تصویری خیال انگیز از دالان نور
نکته ای دیگر که آن هم در بین اکثر تجربه گران ثابت است و تا کنون خلاف آن بیان نشده ، عبور روح انسان پس از مرگ از یک تونل ماورایی است که دیواره تونل برای هرکس گویی به شکلی متفاوت از انوار مختلف است ، این تونل آن طور که از گفته ها پیداست مانند یک واسته بین دنیا و برزخ عمل می کند و راهیست به جهان متافیزیکی آخرت خارج از ظرف مکان و زمان که بیشتر تجربه گران در حین گذر از این تونل در ادامه راه توسط ارواح قدسی و یا فرشتگان از ادامه راه منع می شدند و گفته میشود که باید برگردید.

نحوه شکل گیری ، پردازش و مشاهده تصویر یک درخت توسط چشم و مغز
حال با توجه به دو نکته فوق میخواهیم ذهن کنش گر و پژوهشگر شما را به دو مقوله و ارتباطش با این نکات که تجربه گران بیان کرده اند سوق دهیم ، اول اینکه همان طور که می دانید پدیده دیدن یک تصویر به واسطه ی برخورد نور به جسم و بازتاب آن صورت می گیرد ، بدین صورت که با رسیدن آن نور بازتاب شده از جسم مذکور به چشم ، نور با گذر از قرنیه و عدسی چشم روی پرده شبکیه به شکل برعکس تشکیل می شود که پس از تجزیه و تحلیل اطلاعات دریافتی در مغز تصویر واقعی به شکل واضح و درست دیده می شود ، اما این پایان ماجرا نیست ، نور بازتاب شده از جسم که شکلی از موج الکترومغناطیس است با طول موج و فرکانس مشخص و با سرعت نور یعنی حدود ۳۰۰۰۰۰ کیلومتر بر ثانیه در حرکت می باشد و ازبین نمی رود بلکه به حرکت ادامه می دهد و حتی از کره ی زمین خارج می شود ، حال با این توضیح به گفته ای علمی از دانشمندان ناسا می پردازیم که در گذشته اعلام کرده بودند که هر ساله از کره ی زمین تصاویر زیادی به سمت فضا و به سمت سیارگان دیگر ارسال می شود که اگر بتوانیم این تصاویر را با یک گیرنده دریافت و تجزیه و تحلیل کنیم می توانیم آن را به شکل یک فیلم نمایش دهیم ، که بر اساس این فرضیه با یک سری از محاسبات نجومی بیان شد که تصاویر دایناسورها که حدود ۲۲۰ میلیون سال پیش روی کره زمین زندگی می کردند امروزه در اطراف سیاره پلوتو (پلوتون) وجود دارد که در صورت ساخت یک گیرنده مخصوص و ارسالش به نزدیکی مدار آن سیاره می توان این تصاویر را جمع آوری کرده و یک فیلم از نحوه زندگی و انقراض این موجودات عظیم الجثه نمایش داد. حال با این خصوصیت ذاتی نور که تصویر را به وجود می آورد و فرضیه علمی ناسا درباره ارسال تصاویر از کره زمین به فضا و تجربه بیان شده ازسوی تجربه گران مرگ موقت آیا می توانیم نتیجه بگیریم که اعمال ما نیز که شکلی از نور و دارای بازتاب است با طول موج و فرکانس مشخص و سرعت نور در فضای عالم در حرکت است و پس از مرگ توسط پروردگار متعال قابل استناد و برای ما قابل نمایش است !!؟؟ اندکی تأمل...

یک شبیهسازی از سایهی تیرهی سیاه چاله و افق رویداد درخشان در اطراف آن
اما در خصوص نکته دوم باید به تعریف یک واقعه ی نجومی بپردازیم : سیاه چاله !! آیا تاکنون به سیاه چاله ها و نظریات مختلفی که پیرامون آن ها وجود دارد فکر کرده اید !!؟؟ سیاه چاله به ناحیهای از فضا گفته میشود که در آن جرم بسیار زیادی در ناحیهای بسیار کوچک متمرکز شده است ، (برای مثال فرض کنید جرمی به اندازه ۱۰ برابر خورشید در ناحیهای به اندازه قطر شهر نیویورک جمع شده باشد. جالب است بدانید یک قاشق غذاخوری از جرم سیاه چاله، جرمی برابر با ۹۰۰ میلیارد تن را دارد) این فضای بسیار متراکم منجر به ایجاد میدان گرانشی قدرتمندی خواهد شد به نحوی که حتی نور نیز نمیتواند از آن فرار کند. در حقیقت در این ناحیه فضا و زمان بسیار خم شده و حالت نقطهای پیدا میکند[۲] ؛ دانشمندان بر این باورند که سیاه چاله ها هنگامی تشکیل میشوند که یک ستاره در پایان عمر خود در خود فروپاشیده میگردد و تبدیل به یک جسم بسیار چگال میشود که فضا و زمان را خم میکند[۳] و هر چیزی حتی ذرات فتون های نور را نیز درون خود می کشد. یکی از جالبترین افکار بشر ، ایده جابجایی در بعد زمان است ؛ البته اگر از یک بُعد دیگر به قضیه نگاه کنیم همه ما مسافر زمان هستیم. آلبرت اینشتین با ارائه نظریه نسبیت خاص نشان داد که این کار از نظر تئوری شدنی است. بر طبق این نظریه اگر یک جسم به سرعت نور نزدیک شود گذشت زمان برایش آهسته تر صورت می گیرد ، بنابراین اگر بشود با سرعت بیش از سرعت نور حرکت کرد، زمان به عقب برمیگردد. مانع اصلی این است که اگر جسمی به سرعت نور نزدیک شود جرم نسبی آن به بینهایت میل میکند؛ لذا نمیشود شتابی بیش از سرعت نور پیدا کرد. اما شاید یک روز این مشکل هم حل شود. برخلاف نویسندهها و خیال پردازها که فکر میکنند سفر در زمان باید با یک ماشین انجام شود، دانشمندان بر این عقیده هستند که اینکار به کمک یک پدیده طبیعی صورت میگیرد. در این خصوص سه پدیده مد نظر است: سیاه چالههای دوار ، کرم چالهها و ریسمان های کیهانی[۴].

شبیه سازی یک سیاه چاله دوار
سیاه چاله ها به مثابه ماشین زمان و گذر از مکان :
اگر یک ستاره چند برابر خورشید باشد و همه سوختش را بسوزاند، از آنجا که یک نیروی جاذبه قوی دارد لذا جرم خودش در خودش فشرده میشود و یک حفره سیاه رنگ مثل یک قیف درست میکند که نیروی جاذبه فوق العاده زیادی دارد طوری که حتی نور هم نمیتواند از آن فرار کند. اما این حفرهها بر دو نوع هستد. یک نوعشان نمیچرخند لذا انتهای قیف به یک نقطه ختم می شود ؛ در آنجا هر جسمی که به حفره مکش شده باشد نابود میشود. اما یک نوع دیگر سیاه چاله نوعی است که در حال دوران است و برای همین ته قیف یک قاعده داره که به شکل حلقه است و مثل یک قیف واقعی است که ته آن باز است. همین نوع سیاه چاله است که می تواند سکوی پرتاب به آینده یا گذشته باشد. انتهای قیف به یک قیف دیگر به اسم سفیدچاله میرسد که درست عکس آن عمل میکند ، یعنی هر جسمی را به شدت به بیرون پرتاب میکند ، از همین جاست که میتوانیم پا به زمانها و جهانهای دیگر بگذاریم[۴].

شبیه سازی یک کرم چاله
کرم چاله ها دروازه ای برای پیمایش در زمان و مکان :
کرم چاله یک سکوی دیگر گذر از زمان است که میتواند در عرض چند ساعت ما را چندین سال نوری جابجا کند. فرض کنید دو نفر دو طرف یک ملافه را گرفتهاند و همزمان میکشند. اگر یک توپ تنیس بر روی ملافه قرار دهیم یک انحنا در سطح ملافه به سمت توپ ایجاد میشود حال اگر یک تیله بر روی این ملافه قرار دهیم به سمت چالهای که آن توپ تنیس ایجاد کرده است میرود. این نظر اینشتین است که کرات آسمانی در فضا و زمان انحنا ایجاد میکنند؛ درست مثل همان توپ روی ملافه. حالا اگر فرض کنیم فضا به صورت یک لایه دوبعدی روی یک محور تا شده باشد و بین نیمه بالا و پایین آن خالی باشد و دو جرم هم اندازه در قسمت بالا و پایین مقابل هم قرار گیرند، آن وقت حفره ای که هر دو ایجاد می کنند می تواند به همدیگر رسیده و ایجاد یک تونل کند. مثل این که یک میانبر در زمان و مکان ایجاد شده باشد. به این تونل میگویند کرم چاله. لذا این امید وجود دارد که یک کهکشانی که ظاهراً میلیون ها سال نوری دور از ماست، از راه یک همچین تونلی بیش از چند هزار کیلومتر دور از ما نباشد. در اصل میشود گفت کرم چاله تونل ارتباطی بین یک سیاه چاله و یک سفیدچاله است و میتواند بین جهان های موازی ارتباط برقرار کند و در نتیجه به همان ترتیب میتواند ما را در زمان جابجا کند[۴].

شبیه سازی ریسمان های کیهانی
ریسمان های کیهانی راهی به سوی زمان و مکان های دیگر :
آخرین راه سفر در زمان ریسمان های کیهانی است. طبق این نظریه یک سری رشته هایی به ضخامت یک اتم در فضا وجود دارند که کل جهان را پوشش میدهند و تحت فشار خیلی زیادی هستند. اینها هم یک نیروی جاذبه خیلی قوی دارند که هر جسمی را سرعت میدهند و چون مرزهای فضا و زمان را مغشوش میکند، لذا میشود از آنها برای گذر از زمان استفاده کرد[۴]. ریسمان هایی از انرژی خالص که از این سوی کیهان تا آن سوی آن امتداد دارند و علیرغم طول بسیار زیاد خود بسیار باریک اند و ضخامتی کمتر از یک پروتون دارند،ریسمانهای کیهانی چگالی خارقالعادهای دارند بهطوری که فقط یک متر از آنها از کل یک قاره سنگینتر است. اگر یکی از این ریسمانها از میان کره زمین عبور کند، کل سیاره ما را در چشم بر هم زدنی همانند پشم حلاجی شده متلاشی میکند. احتمال وجود ریسمانهای کیهانی برای نخستینبار در دهه ۱۹۸۰ میلادی توسط کیهانشناسان مطرح شد. بر اساس مدلهای کیهانشناسی، ریسمانهای کیهانی باید بر اثر انرژی آزاد شده در لحظه آفرینش جهان در پهنه کیهان پدیدآمده و شروع به ارتعاش کرده باشند، ارتعاشی که هنوز هم ادامه دارد. هرچند چنین ریسمانهایی هنوز بهطور رصدی در پهنه کیهان مشاهده نشدهاند اما محاسبات صورت گرفته نشان میدهد که این ریسمانها باید جایی در گستره جهان وجود داشته باشند. آنها با سرعتی نزدیک به سرعت نور در پهنه کیهان در حال حرکتند و با حرکت و ارتعاشات خود، فضا و زمان را به لرزه درمیآورند.به گزارش اخبار نجوم، از همه اینها عجیب تر آن است که ریسمان های کیهانی در حالت های خاصی حتی می توانند نقش ماشین زمان را ایفا کنند. فیزیک دانی به نام ریچارد گات از دانشگاه پرینستون آمریکا با استفاده از معادلات نسبیت عام اینشتین نشان داده است که اگر دو ریسمان کیهانی با سرعت زیادی در حال رد شدن از کنار همدیگر باشند، حلقه های بسته ای در بعد زمان در پیرامون خود ایجاد خواهند کرد به طوری که یک سفینه فضایی با دور زدن حول این دو ریسمان میتواند به زمانی در گذشته های دور بازگردد[۵]!

شبیه سازی جهان های موازی و چند جهانی
نقد بررسی سفر در زمان و مکان :
چند اشکال در این کار است، اول اینکه اصلاً نفس نظریه ی سفر در زمان یک پارادوکس است. پارادوکس یا محال نما یعنی چیزی که نقض کننده (نقیض) خودش در درونش است. یک مثال دیگر این است که اگر من در زمان به عقب برگردم، به تاریخی که هنوز به دنیا نیامده بودم، پس چطور میتوانم آنجا باشم!!؟ یا مثلاً اگر برگردم و پدربزرگ خود را بکشم پس من چطور به وجود آمدهام!!؟ یک راه حلی که برای این مشکل پیدا شده است، نظریه جهان های موازی است. طبق این نظریه امکان دارد چندین جهان وجود داشته باشد که مشابه جهان ماست، اما ترتیب وقایع در آنها فرق کند. پس وقتی که به عقب بر میگردیم در یک جهان دیگر وجود داریم نه در جهانی که در آن هستیم. طبق این نظریه بینهایت جهان موازی وجود دارد و ما هر دستکاری که در گذشته انجام بدهیم یک جهان جدید پدید میآید[۴].
حال با تفاسیر فوق آیا می توانیم ارتباطی بین تونل نور یا دالان نور تجربه گران و ماشین های زمان طبیعی در فضا همچون سیاه چاله ها پیدا کنیم !!؟ همان طور که گفته شد اکثر تجربه گران مرگ موقت پس از جدایی روح از کالبد وارد دالانی از جنس نور و یا مِه رقیق می شدند که آن ها را به عالم باقی رهنمون بود که با توجه به گفته های تجربه گران در نیمه راه از ادامه حرکت آن ها ممانعت می شد ؛ جهانی که از نظر ماهیت مکانی و زمانی قوانین خاص خود را دارد و کمیت زمان در آن تعریف نشده و یا تعریفی دیگر دارد ، به طوری که بسیاری از رویدادهای آن در کسری از ثانیه انجام می پذیرد ، حال با نگاهی متفکرانه باید پرسید که آیا سیاه چاله ها ، کرم چاله ها و ریسمان های کیهانی می توانند همان دالان های نور تجربه گران به زمان ها و مکان های دیگر باشند !!؟ اندکی تأمل...
و اما در انتها باید گفت تنها پروردگار متعال است که به اسرار کائنات آگاه است ، و پاسخ قطعی چنین پرسش هایی نزد اوست.
***
در لینک زیر به تماشای یک فیلم مستند بسیار جالب از کیهان بنشینید که طبق آخرین یافته ها توسط ناسا بر اساس تئوری جهان های موازی یا چند جهانی شبیه سازی و منتشر شده است که نشان می دهد به احتمال زیاد ما در کیهان تنها نیستیم ، عنوان این فیلم همان طور که در ابتدای آن نمایش داده می شود (( Morn 1415 )) است که در صورت برگردان به فارسی "صبح ۱۴۱۵" معنا می دهد که بنده موفق به پیدا کردن فلسفه این نام گذاری نشدم اما ناسا پس از انتشار این مستند جذاب اعلام کرد : "اگر پس از دیدن این ویدیو دچار بحران وجودی نشدید ، پس شما از عناصر قوی تری ساخته شده اید"
نکته ی قابل توجه اینکه ناسا درانتهای فیلم و پس ازنمایش جهان های موازی و چند جهانی می نویسد :
.importance always means one thing in relation to another there is no such thing as importance alone
.what if nothing never existed? maybe there is , and always was , an everything forever
اهمیت همیشه به معنای یک چیز در رابطه با چیز دیگر است و چیزی به عنوان اهمیت به تنهایی وجود ندارد.
اگر هیچ چیز وجود نداشته باشد چه؟ شاید همه چیز برای همیشه وجود داشته باشد ، و همیشه هم وجود داشته است.
برای نمایش فیلم اینجا کلیک کنید
منابع مورد استفاده :
۳) شبکه اجتماعی علمی دانشجویان فارسی زبان ویکی گرام
۴) دانشنامه رشد
۵) پایگاه خبری تحلیلی افکارنیوز
لطفاً در این خصوص این پست نظرات و تجارب احتمالی خود را بنویسید

برچسبها: وبلاگ گیله مرد , نظری و گذری , زندگی پس از زندگی , جهان فرا ماده